آخرین به‌روزرسانی:
Birth Control
ˈbɜːrθkənˈtroʊl
bɜːθkənˈtrəʊl
معنی
noun phrase
جلوگیری از آبستنی، زادایست
لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
مترادف و متضاد birth control
-
noun pregnancy preventionSynonyms:contraception birth prevention conception prevention family planning planned parenthood condom rubber pill abstinence safety diaphragm abortion method of preventing pregnancy IUD rhythm method vasectomy tied tubes
ارجاع به لغت birth control
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «birth control» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/birth control
لغات نزدیک birth control
- - birth
- - birth certificate
- - birth control
- - birth defect
- - birth rate